مدت زیادی است که زیرساختهای تکنولوژیکِ آموزشی به سطحی از کیفیت رسیدهاند که آموزشِ آنلاین توجیهپذیر باشد. از آن سو هزینههای کلاسهای حضوری و شهریه در مقاطع آموزش عالی در کشوری مانند آمریکا آنقدر بالاست که گاه غیرموجه بهنظر میرسند. مثلا در حال حاضر یک فارغ التحصیل مقطع کارشناسی در آمریکا با حدود سیهزار دلار قرض (حاصل از وامهای دانشجویی) وارد بازار کار میشود. در برخی رشتهها این میزان تا صدهزار دلار و بالاتر هم میرسد. با چنین بدهیای دشوار است که از یک جوان فارغ التحصیل انتظار ریسک و کارآفرینی داشت. با این حال هنوز عده کثیری، در نقاط مختلف دنیا، کیف و دفتر به دست می گیرند، سر کلاسها حاضر میشوند و به همان سبک قدیم درس میخوانند. نکته سوال برانگیز در سیاستگذاری آموزش این است که چرا علیرغم این همه پیشرفت، و علیرغم هزینه و شهریه هنگفت دانشگاهها (مخصوصا در آمریکا) هنوز قسمت اعظم آموزش عالی دانشگاهها به صورت حضوری و در کلاسها انجام میشود. طبیعتا منظورم دورههای کوتاه مدت نیست، بلکه مدارک کارشناسی و بالاتر از دانشگاههای نسبتا معتبر است.
برای توجیه این پدیده فرضیههای زیادی ارائه میشود. مثلا: اول) “هیچ چیزی جای تدریس حضوری را نمیگیرد.” به این معنی که کیفیتِ آموزش در کلاس حضوری بالاتر است. دوم) به دانشگاه میرویم تا شبکه دوستان و آشنایان خود را در صنعت گسترش دهیم. با کلاس آنلاین این ارزش افزوده از آموزش حذف میشود. سوم) صرفه آموزشهای حضوریِ پرهزینه، مثلا در هاروارد و استنفورد، همیشه برای دانشجو آنقدر هست که حاضر به حضور در کلاس باشد. این مقایسه سود و هزینه فقط در برخی رشتهها و دانشگاهها مصداق دارد. و دلایل مشابه. این فرضیهها میتوانند همگی درست باشند. در این فرضیهها، و نمونههای شبیه به این، عموما رویکردی منطقی بر اساس هزینه و فایده “فعلی” به مسئله آموزش آنلاین در برابر حضوری میشود. و در نهایت افراد سعی میکنند به نحوی توجیه کنند که چطور آموزشِ مثلا سالی پنجاه هزار دلار در یک دانشگاه، بازگشت بیشتری نسبت به آموزشِ مثلا سالی پنج هزار دلار آنلاین دارد.
در مقابل نیز، شاید دو گروه وجود داشته باشند. گروه اول که معتقدند، هر چند با سرعت آرام، ولی به آن سمت میرویم که کل (یا اکثر) سیستم آموزش عالی به صورت آنلاین شود . فقط منتظر بمانید. معمولا هر گاه این فرضیه ارائه میشود، پاسخ این است که “ما این حرف را بیست سال است که شنیدهایم. تغییر به کلاسها و کارگاههای کوتاهمدت و به رشتههای کمطرفدار محدود بوده، و در مقایسه با کل سیستم آموزش عالی، حرکت بسیار آرام و ناچیز است. گروه دوم، به دنبال توضیح دینامیکی برای این پدیده هستند. برای رسیدن به نقطه چرخشی که به سمت کلاس آنلاین برای سیستم آموزش عالی برویم به یک سرمایهگذاری نسبتا عظیم از طرف استاد و سیستم آموزش احتیاج داریم. در کوتاه مدت این سرمایه گذاری (و ترک عادت) توجیهپذیر نیست. اضافه بر این انسانها سود یک فعالیت بلندمدت را غالبا قربانی فشارکاری روزمره و نیازهای فعلی میکنند. به زبان سادهتر، یک استاد تمام وقت، فکر میکند که چطور، سریع، محتوای درس این ترم را آماده کند، و چطور پروژه پژوهشی را تمام کند، و عموم این تصمیمها در آخرین لحظهها انجام میشود، و اگرهم واقف به فواید تطبیق محتوای درسی به کلاس آنلاین باشد، و انگیزهای هم داشته باشد (که عموما ندارد) آن را به آیندهای که هیچ وقت نمیآید موکول میکند.
حال، اتفاق جالبی که در این وانفسای شیوع بیماری کرونا در آمریکا پیش آمده این است که بسیاری از دانشگاهها از این هفته تا پایان ترم تصمیم گرفتهاند که همه کلاسهای خود را آنلاین کنند و از دانشجویان بخواهند که در دانشگاه حضور پیدا نکنند. این یعنی حدودا نصف یک ترم. این امر هم عملا به صورتی دستوری به استادان منتقل شده، هرچند شاید بعضی از اساتید هم حالا انگیزه داشته باشند که با ارائه کلاس آنلاین تماس خود را با دانشجویان حداقل کنند. اما میتوانید تصور کنید که چه فشاری به استادانی که به این شیوه آگاهی ندارند وارد میشود، بماند آنها که همیشه فرمولهای ریاضی خود را با گچ و تخته منتقل میکردند. در یک هفته همه باید خود را با سیستم جدید منطبق کنند. این فشار ناگهانی باعث شده همه استادان و سیستم آموزش مجبور شوند که سریع خود را با آموزش آنلاین تطبیق دهند. اساتیدی که تجربه کلاس آنلاین دارند داوطلب شدهاند و نرمافزار رسمی مورد استفاده در دانشگاه را به بقیه یاد میدهند. اگر این امر ادامه پیدا کند، و دانشگاه ها باز نشود، در انتهای ترم، ناگهان قسمت عظیمی از مواد آموزشی برای ارائه آنلاین تطبیق داده شده، استادان کار با سیستم آموزش آنلاین را فرا گرفته اند، و همه آن را تجربه کردهاند. عدهای معتقدند این شاید به همان نقطه چرخش در سیستم آموزش عالی منجر شود، و دانشگاهِ پس از کرونا با دانشگاه پیش از کرونا متفاوت باشد. با لمس کاهش هزینهها، از قِبَل این تغییر، منفعت اقتصادی برای دانشگاههایی که سریعتر و بهتر خود را تطبیق دهند ایجاد خواهد شد و در بلندمدت، با افزایش ظرفیت کلاسهای آنلاین، و با کاهش هزینهها، شاید شهریهها هم کم شود و دانشجوها نیز منتفع بشوند. اینها البته همه در حد یک سناریو است. اینکه آیا واقعا به آن نقطه خواهیم رسید نیاز به زمان دارد.