کاهش تماس های غیرضروری خانواده ها در طول شیوع بیماری، که عموما با سکونت در منزل و محدود کردن دیدار آشنایان همراه است، کار آسانی نیست. هر چند قشر جوان و میانسال ممکن است تا مدتی بتوانند خود را با اینترنت و کتاب سرگرم کنند، با گذشت زمان تحمل خانه نشینی مشکل می شود. این امر در مورد کودکان و افراد مسن می تواند شدیدتر هم باشد. در مورد کودکان، و با تعطیلی مدارس، مسئله آموزش نیز مطرح است. از این رو موضوع کرونا تنها یک موضوع پزشکی و سیاست گذاری سلامت نیست؛ بلکه موضوعی برای سیاستگذاری و صنایع مرتبط با آموزش و تفریح هم هست. اهمیت مسئله زمانی دوچندان می شود که بدانیم سرگرم سازی افراد می تواند از میزان استرس آن ها بکاهد؛ چیزی که در زمان مبارزه با بیماریهای عفونی الزامی است.
چه می توان کرد؟ به این مسئله می توان از دید افراد، بنگاه ها، و سیاستگذاران نگاه کرد. افرادِ داوطلب شاید بتوانند به تولید، یا دست کم جمع آوری و پخشِ محتوای آموزشی یا سرگرمی بپردازند. بسیاری از خانواده ها که فرزندان نوجوان و خردسال دارند با چالش سرگرم کردن و آموزش بچه های خود درگیرند. طبیعتا موضوع، فقط آموزش نیست؛ و هر نوع فعالیتی که به تقویت روحیه و شادی افراد بیانجامد کمک می کند. از خواهرم شنیدم که معلم مدرسه پسرش ویدیوی کوچکی پر کرده بود و یک خوش و بش ساده با بچه ها کرده و به والدین شاگردانش فرستاده بود. همین یک کار می تواند تاثیر خوبی داشته باشد. طبیعتا کارهای سازمان یافته تر می تواند اثربخش تر هم باشد. در سطح بنگاه، به نظرم تولید و فروش کالاهای تصویری، بازی ها، منابع درسی آنلاین، و … کارهایی است که ارزش افزوده بیشتری برای جامعه دارد. بالطبع حمایت از خانواده های کم بضاعت با ارائه مجانی بعضی از ساخته ها می تواند کمک کند. در سطح سیاست گذار، فراهم کردن بهتر اینترنت و عدم سانسور سایت ها، حداقل پلتفورم هایی مثل یوتویوپ، مینمم کاری است که می تواند انجام شود. نقش برنامه های تلویزیون هم پررنگ تر می شود.
بیان این موارد در حالی که جامعه با استرسِ بیماری همراه است، شاید عجیب باشد. آن هم زمانی که آموزش و تفریح، اولویت بسیار پایینی پیدا می کنند. پرداختن به راه های مقابله با بیماری آنقدر استرس زاست که توقع توجه به تولید و پخش کالاهای آموزشی و سرگرم کننده شاید بیهوده به نظر برسد. ولی باید متوجه باشیم که هدف، احتیاط همراه با مینممِ استرس است. این مسئله کرونا هم دیر یا زود تمام خواهد شد. و جامعه باید زیان آموزشی ناشی از بسته شدن کلاس ها و دانشگاه را جبران کند. شاید معلمان و استادان بتوانند برای دوران بعد از پایان بیماری آماده تر باشند. و شاید اگر این کار از ساکنان داخلی به دلیل استرس این روزها غیرممکن است، ایرانیان خارج از کشور بتوانند کمک کنند. در طول زمان منابع تولید شده می توانند بانک مفیدی از آموزش و تفریح را ایجاد کنند؛ چیزی که در دوران پس از کرونا هم تقاضا خواهد داشت.